برای جک ها برید به ادامه ی مطلب
راستی نظر یادتون نره!
* به یه نفر میگن تو شهرتون آثار باستانی دارین؟ میگه نه ولی دارن میسازن.
* یه روز یه نفر میره توجنگل می بینه روباهه خوابه میگه خوب شد خواب بود وگرنه گولم میزد.
* یارو پتروس فداکار و با دهقان فداکار قاطی می کنه می ره انگشتشو می کنه تو چشم راننده قطار.
* یک بار یک یه نفر زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه آقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. میگه خوش به حالتون ما نداریم.
* هواپیما داشت سقوط می کرد، همه داشتند جیغ می زدند به جز یکی !
ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟!
میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه !!!
* به یارو میگن یه جمله بگو که توش چای باشه …
میگه قوری !!!
* یه نفر توی اتوبوس پر جمعیت پیله کرده بود به راننده و در گوش راننده حرف می زد.
راننده مرتب بهش می گفت : برو بشین سر جات.
آخرش مسافرها به راننده میگن : آقای راننده به حرفش گوش کن شاید کاری داره.
راننده میگه : نه اومده به من میگه : چپ کن یه کم بخندیم !!!
خیلی خنده دار بود ممنون
وای که چقدر با مزه بودن گلم ممنونم!
میدونی ترکوندی؟
میدونی ترکوندی؟
مادر بزرگم اومده کنترول رو داده دستم بهم میگه یه فیلم ترکی هست برام بیارش من بلد نیستم...
گفتم چشم کدوم شبکه اس؟گفت نمیدونم.
گفتم اسمش چیه؟گفت نمیدونم.
گفتم ساعت چند پخش میشه.گفت چه میدونم یادم نمیاد چقدر سوال میپرسی نمیتونی بگو بلد نیستم وقت آدمو نگیر اینقدر........
بعدشم کنترول رو با عصبانیت ازم گرفت.
مادر بزرگمه دیگه دوستش دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!
قش کردم از خنده
